تفکر پیش بین - تفکر توجیه گر
خدود یک ساعت یا شاید بیشتر با هم صحبت کردیم دکترای فلسفه داشت و خدا رو از نظر فلسفی اثبات میکرد. خیلی با احترام گفتم که اون موقع که به صفات میرسی لایی کشیدن رو شروع خواهی کرد نگی نگفتما. من حرفم این بود که آقا اصلا تو صد در صد درست میگی همه چی قبول خودت رو بگذار جای خدا داری آخرین پیامبرت رو میفرستی بعدش یا قبلش نمیکنی یه چهار پنج نفر هم بفرستی اینور اونور (چین، هند)که بگن داداش این آخرین پیغمبر هست دیگه بعدش کافه تعطیله ها. اگر خدا باشی نباید سنت پیامبریت و آموزه هات پیوستگی زمان مکانی داشته باشن (مقایسه کنید آموزهاهی دینی مختلف یهودیان، مسیحیان و مسلمانان و دیگر ادیان رو در جغرافیا و زمان های مختلف). کل حرف ایشون این بود که اگر خدا رو قبول کردی اجمالا هر کاری که خدا میکنه هم خوبه و درسته یعنی که هر چی میبینی حتی اگر هم خوشت نمیاد حتما یک حکمتی داره و مشکل ابنه که تو نمی فهمی. من گفتم که من نمیدونم چطور از اون به این میرسی.
علی ای حال، شخصا ترجیح میدم که تفکر پیش بین داشته باشم تا توجیه گر. تفکر پیش بین با فرض هایی که دارد یک سری مشاهده را پیش بینی میکند و اگر مشاهدات بعدی اش با آنچه پیش بینی کرده بود نخواند به سراغ پیش فرض هایش میرود ودر آنها تجدید نظر میکند. در مقابل تفکر توجیه گر، اول یک سری فرض هایی میکند بعد سعی میکند که مشاهداتی را بیابد که با آن فرض ها همخوانی دارد. بقیه چیزها را هم توجیه میکند و اصلا به روی مبارکش هم نمی آورد که برخی مشاهدات فرض هایش را نقض میکنند. به کلام دیگر تفکر پیش بین به دنبال پاسخ است و تفکر توجیه گر به دنبال توجیه. شما کدوم رو می پسندید.